مجموعه ماجراهای بچه های بدشانس
۱-شروع ناگوار: ویولت و کلاوس و سانی بودلر سه خواهر و برادر از یک پدر و مادر ماجراجو و ثروتمند بودند که در ساحل برینی بریچ میفهمند که پدر و مادرشان درآتش سوزی بزرگی از بین رفتند و آنها باید از این به بعد در خانه کُنت اُلاف که یکی از فامیلهای دورشان است زندگی کنند. کنت الاف با نقشهای با استفاده از قانون ازدواج آنها را مجبور میکند که ویولت به عقد کنت الاف در آید تا کنت وارث وی شود و بتواند از ثروت آنها استفاده کند که با زیرکی ویولت نقشهاش ناکام میماند و فرار میکند.
۲-سالن خزندگان: بچهها سپس به خانه دایی مونتی (مونتگمری مونتگمری)،خزنده شناش مشهور میروند که آنها را بسیار دوست دارد و به خوبی از آنها مراقبت میکند ولی چند روز بعد توسط کنت الاف که با هویت جعلی استفانو دستیار وی شده بودهاست کشته میشود. باز با همکاری سه خواهر و برادر نقشه کنت درباره خودشان ناکام میماند و کنت فرار میکند
۳-پنجره بزرگ: سپس بچهها به خانه عمه ژوزفین فرستاده میشوند. عمه ژوزفین که روزگاری بسیار شجاع بوده پس از حوادثی عجیب که به مرگ پدر و مادر بچهها نیز ربط دارد، اکنون از همه چیز وحشت دارد و در مورد دستور زبان بسیار سخت گیر است. باز کنت الاف با نقشهای او را نیز از بین میبرد و بچهها را از غار کدلد به بیرون میکشد ولی باز نقشهاش ناکام میماند.
۴- کارگاه مصیبت بار: سپس کارگاه چوب بری لاکی اسملز میروند و سخت کار میکنند. آنها با فلیپ یک مرد خوشبین و چارلز یک مرد مهربان آشنا میشوند اما رییس کارگاه(آقا)از انها بیگاری میکشد و سرپرست کارگران نیز همدست کنت الاف است که با نقشهای از طریق هیپنوتیزم میخواهند که ثروت آنها به دست آورد اما دوباره شکست می خورد.
۵-مدرسه سختگیر: بودلر ها به مدرسهٔ شبانه روزی پروفراک فرستاده میشوند و با عقاید و اخلاق عجیب ناظم روبه رو میشوند.کنت الاف دوباره به صورت معلم ورزش ظاهر می شودو با روشهایی عجیب سعی میکند بچه ها از مدرسه اخراج شوند تا بتواند ثروت آنها را بدزدد. ولی فقط موفق می شود دوستان جدید بچه ها، ایزادورا و دانکن، دو تا از سه قلو های کواگمایر را بدزدد.
۶- آسانسور قلابی:بچه ها به خانه قیم های جدیدشانازمی و جروم اسکوالرمی روند وکواگمایر ها رادریک چاه آسانسور پیدا می کنند اما موفق به نجات آنها نمیشوند.ازمی که فردی ثروتمند و مد پرست است به گروه کنت الاف میپیوندد تا ثروت بودلرها را به چنگ بیاورد ولی ناکام میماند.
۷- دهکده شوم: بچه ها تحت سرپرستی یک دهکده بنام وی اف دی که یعنی دهکده ی دوستداران پرنده قرار میگیرند و در آن با قوانینی عجیب و غریب دست و پنجه نرم میکنند. اهالی دهکده جک اسنیکت را با کنت الاف اشتباه می گیرند و او را می کشند.ایزادورا و دانکن کواگمایر موفق می شوند با یک خانه ی متحرک گرم خودکفا از چنگ کنت الاف فرار کنند.
۸-بیمارستان خطرناک: حالا بچه ها به عنوان فراری مجرمشناخته شده همیشه در فرارند ولی این بار به بیمارستانی میروند که آنجا کنت الاف میخواهد با عملی عجیب سر ویولت را قطع کند تا بتواند بر آنها مسلط شود که با کمک کلاوس و سانی نمیتواند. بچهها با مدارکی حاکی از اینکه پدر یا مادر آنها زندهاست رو به رو میشوند.
۹- سیرک مرگبار:اکنون آنها در هیبت یک ناقص الخلقه دو سر و یک [[گرگ به سیرککالیاری میروندو مجبور میشوند پس از آتش زدن سیرک فرار کنند و سانی از آنها جدا شده به دست کنت الاف میافتد.
۱۰- آبشار یخ زده:بودلرها در کوهستانی با کوییگلی ،برادرایزادورا و دانکن کواگمایر، دو قلوهایی که در مدرسه دیدند، روبه رو میشوند و با کمک او سانی را نجات میدهند.
۱۱- غار غم انگیز:بودلرها توسط یک زیردریاییکه یکی از خدمهٔ آن فلیپ است نجات پیدا میکنند. آنها همراه کاپیتان ویدرشینز و دختر خواندهاش فیونابه جستجوی شکردان می روند. سانی توسط یک قارچ سمی آلوده می شودولی ویولت و کلاوس او را نجات می دهند. در نهایت بچه ها به ساحلی میروند و با کیت اسنیکت دریک تاکسی ملاقات می کنند.
۱۲- خطر ماقبل آخر:بودلرها به کمک کیت اسنیکت به هتل دینومان می رسند تا برای وی اف دی ماموریتی انجام دهند. ولی در آخر مجبور به آتش زدن هتل و فرار با کنت الاف می شوند.
۱۳- پایان: پایان داستان بودلرها رفتن به جزیره ای بی نام و نشان است. در حالی که کنت الاف می میرد، کیت اسنیکت باردار هم بچهای به دنیا میآورد ولی در حین زایمان جان خود را از دست می دهد.بودلرها بچه را بزرگ می کنند و نامش را طبق نام مادر خودمی گذارند: بئاتریس...
نظرات شما عزیزان: